تصویر هدر بخش پست‌ها

سفر تخیلی

نوشتن داستان های پر از تخیل و واقعیت

پارت 3

پارت 3

| samira rahimi

هااااای اینم از پارت 3

یهو دیدم داداشم اومد بعد دختر خالم گفت که 

دختر خالم: بچه ها نظرتون چیه که یه دور منچ و مار پله بازی کنیم؟ 

من: باشه 

منچ و مارپله رو آورد و بازی کردیم من بردم بعدش بادختر خالم رفتیم بیرون و باهم گشتیم بعدش به یدونه کافه رفتیم و اونجا دوتا میلک شیک شکلاتی سفارش دادیم و خوردیم بعدش باهم درمور درسامون حرف زدیم 

صحبتامون ⤵️

دختر خالم: آیسل درسات تو دانشگاه ایتالیا چطوره؟ 

من: عالیه امسال هم که همه نمره هام ممتاز بود که خیلی بهتر اگه دوست داری تو هم بیا اونجا 

دختر خالم: روش فکر میکنم آخه من میخوام برم آمریکا ولی میخوام باهم باشیم بذار ببینم که چی میشه آخه باید به مامانم اینا هم بگم ببینم نظر اونا چیه 

من: باشه عزیزم فقط اگه دوست نداشتی بهم بگو 

تا خونه اینطوری حرف زدیم باهم و خندیدیم که یهو خالم رو دیدم که گفت

خالم: درمورد چی حرف میزنین بگید ببینم

دخترخالم: هیچی درمورد اینکه من دانشگاهم رو برم ایتالیا چطوره؟ 

خالم: به بابات بگیم بعد تصمیم بگیر عزیزم 

دختر خالم: بابا که راضی میشه اونکه کاری نداره 

من: حالا بهش بگو شاید راضی نشد که بیای

دختر خالم: ببینم چی میشه دیگه

خلاصه عصر که باباش اومد گفتیم که میخواد بیاد ایتالیا باباش هم که بله قبول کردو گفت

بابای دخترخالم: باشه برو ولی قول بده که درسات رو خوب میخونی

دخترخالم: چشم بابا

بعدش شام رو خوردیم و یکمم باهمه پانتومیم بازی کردیم و قرار گذاشتیم که فردا بریم سینما و خوش بگذرونیم 

 

 

 

 

خب دوستان این پارتم تموم شد فقط خواهش میکنم نظر بدین بگین که این پارت رو دوست داشتین پستامو لایک کنید تا من انرژی بگیرم خیلی ممنون 🌹🌹🌹راستی توی پارت های قبل قراره برچسب بذارم اگه دوسته داشتین رو برچسبا بزنید 

 

🌹🌷🌺❤💞💕💟

 

 

تصویر پروفایل samira rahimi سطح تجربه samira rahimi
samira rahimi
2 هفته پیش
خیلی عاالی
تصویر پروفایل samira rahimi سطح تجربه samira rahimi
samira rahimi
2 هفته پیش
سلام عزیز خیلی ممنون 🌹🌹💗💗
ارسال نظر آزاد است اما می‌توانید برای استفاده از امکانات و کسب تجربه وارد شوید
پاسخ به
لطفا دوباره تلاش کنید
نظر ثبت شد